یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم

یهو انداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم

ملت هم خیال کردن من بلدم مثل اسب راه افتادندنبال من!

یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست

خیلی ریلکس ماشین رو تهه کوچه پارک کردم رفتم

تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سر و ته میکردن که ازکوچه در بیان{-7-}
5 امتیاز + / 0 امتیاز - 1391/11/19 - 15:13
دیدگاه
shahryar

{-126-}

1391/11/19 - 15:18
shaparak

{-138-}

1391/11/19 - 15:19